غزلیات سعدی (15): پیش ما رسم شکستن نبود عهد وفا را
پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
غزلیات سعدی (15): پیش ما رسم شکستن نبود عهد وفا را
نوشته شده در سه شنبه 13 ارديبهشت 1390
بازدید : 520
نویسنده : پرویز طهماسبی
پیش ما رسم شکستن نبود عهد وفا را قیمت عشق نداند قدم صدق ندارد گر مخیر بکنندم به قیامت که چه خواهی گر سرم می​رود از عهد تو سر بازنپیچم خنک آن درد که یارم به عیادت به سر آید باور از مات نباشد تو در آیینه نگه کن از سر زلف عروسان چمن دست بدارد سر انگشت تحیر بگزد عقل به دندان آرزو می​کندم شمع صفت پیش وجودت چشم کوته نظران بر ورق صورت خوبان همه را دیده به رویت نگرانست ولیکن مهربانی ز من آموز و گرم عمر نماند هیچ هشیار ملامت نکند مستی ما را                  
الله الله تو فراموش مکن صحبت ما را سست عهدی که تحمل نکند بار جفا را دوست ما را و همه نعمت فردوس شما را تا بگویند پس از من که به سر برد وفا را دردمندان به چنین درد نخواهند دوا را تا بدانی که چه بودست گرفتار بلا را به سر زلف تو گر دست رسد باد صبا را چون تامل کند این صورت انگشت نما را که سراپای بسوزند من بی سر و پا را خط همی​بیند و عارف قلم صنع خدا را خودپرستان ز حقیقت نشناسند هوا را به سر تربت سعدی بطلب مهرگیا را قل لصاح ترک الناس من الوجد سکاری



:: موضوعات مرتبط: سعدی , ,
:: برچسب‌ها: سعدی , غزلیات , شعر و ادب , شعرا , ایرانی , ,



مطالب مرتبط با این پست
.



می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: